امواج بتنی

گاهی انقدر آروم که میتونی کنارش بشینی و گاهی انقدر سهمگین که باید نهایت فاصله رو حفظ کنی ...

امواج بتنی

گاهی انقدر آروم که میتونی کنارش بشینی و گاهی انقدر سهمگین که باید نهایت فاصله رو حفظ کنی ...

خستم! این که هر بار ریلکسیشن تایمم بیشتر میشه نشون میده دارم به تنش تسلیمم نزدیک میشم!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

داستان عالی بود!

حارس:حالا بهم اعتماد داری؟ 


پیج: لازمه؟؟ 


- نمیتونم بگم. به این میگن اعتماد پیج! ندونستن اینکه باید اعتماد کنی! 




فصل استخوان-سامانتا شنن

لعنت بهم!

در حال حاضر بزرگترین مساله تو ذهن من اینه که من چیکار کردم یا اینکه چجور موجودیم که هیچکس بجز کوکر و فراری دلش واس من تنگ نمیشه یا هیچ موجود زنده ای به جز همین دوتا نمیخواد با من رابطه داشته باشه؟؟  و به شدت خستم از دل تنگی واسه کسایی که اگه شبکه های اجتماعی نبود دیگه اسم منم حتی یادشون نبود! خستم از اینکه از کل برنامه ها ی چت یه وایبر دارم و اونم فقط گروه بچه ها ی دانشگا کار میکنه و گروه های احمقانه ای که خواهرم دونه دونه درس میکنه! من دلم ادمایی رو میخواد که دورادور دوسم داشته باشن و یه روزی همینجوری بهم بگن میای بریم بیرون؟ 


من حالم بهم میخوره از اینکه هزار بار فک میکنم به اینکه تولدمو با یه عده ادم بگذرونم و تهش میرسم به اینکه بازم باید یه جشن سه نفره داشته باشم! 

من حالم بهم میخوره از اینکه تو این روزای انی هیچ کس نیست که باعث یه اتفاق یهویی بشه که من ذوق کنم! 

من حالم بهم میخوره از زندگیم! من دارم میشم مثل مریم! دارم میشم عین خواهری که همیشه الگو بود واسه زندگیم مثل بی ادب برای ادب اموختن! 



من میخندم خوشحالم خوبم! ولی دیگه هیچی نیست که ذوقم و از اون ته قلبم بیدار کنه!


نگران من نباشید من خوبم اگه میبینید بی اعصابم سرتون داد میزنم واسه اینه که نزدیک پریومه! جدی میگم به خدا! من طوریم نی قرار نیست کسی و ترک کنم! هنوز همونقدر عاشق عشقم هستم! من فقط دیگه خودمو دوس ندارم! همین! 




همینطوری

۱-خستم خیلی! نه اینکه کار مهمی کرده باشم اتفاقا از این همه روزمرگی خستم! 


۲-فن پاشایی نبودم ولی خیلی حالم گرفته شد از فوتش! و چیزی که داره دیوونم میکنه قضاوتای این مردم ابله! بابا پاشایی سیاسی نبود! اگه هم بود به خودش مربوط بود! وقتی حتی یه دیالوگ سیاسی ازش نیست یعنی نمیخواست همچین ادمی تو جامعه جا بیفته! 


۳-همونقدری که  حالم از تلوزیون ایران بهم میخوره که میخواد همه چی رو آروم جلوه بده و ربتش بده به ولایت حالم از بی بی سی و وی او ای هم بهم میخوره که میخوان همه چیزو ربطش بدن به سیاست! از مردوم اینجنینی هم هم چنین! 


۴-دورو بریای عزیز توجه فرمایید من حقیقتا نصف خستگیم از تغیرات ناگهانی اب . هوای شماس وقتی نمی فهمم چتونه! یا آدم باشید یا زر بزنید! 


۵-اختصاصا کوکر! من بچه نیستنم احتیاج به مراقبتم ندارم! خودم اگه گشنم باشه غذا میخورم اگه کمرم درد بگیره صاف میشینیم! اگه الان میشینم و به تو میگم پاشو فلان کارو کن تقصیر خودته! نق نزن!  یه جوری برخورد کن خودمو جمع کنم چون حالم داره از خود لوسم بهم میخوره


۶- اختصاصا بانو! چرا  فک میکنی من خسته نمیشم؟؟ چرا فک میکنی من لازم ندارم بهم محبت منی؟؟ چرا فک میکنی به خاطر کادو تولد یا نگرانی واسم میتونی به رابطه یهمیشگیمون گند بزنی؟؟ چرا فقط وقتی بهت میگم حالم خوب نیست اس ام اس شعرا . حرفای قشنگت سیرازیر میشه؟؟ چرا هنوز نفهمیدی من احتیاج دارم به اینکه علاقتو بهم نشون بدی ولی با حرف نه! دلم ازت گرفته بدجور


۷- چاق شدم گنده شدم موهامو خیلی خراب کرده در کل زشت شدم


۸- خدایا چی شد من ازت انقد دور شدم؟؟ چرا نمیتونم برگردم؟؟ تو که هنوز میخوای نه؟؟ نشونم بده میخوای! 


۹- به یک گونی پر از پول نیازمندیم! 


۱۰- امتحانای کوفتی و کجای دلم بذارم؟! 


۱۱- عمو غلام؟ توام؟ خدا بیامرزدت فردا واسه جفتتون یه بسته خرما خیرات میدم!  جای جفتتون خوبه میدونم! 


۱۲-تو یه هفته ۶تا خبر فوت! دنیای جالبی شده! 


۱۳- چرا من انقد حالم از مردم بهم میخوره؟؟ چرا مردم اینجوری شدن؟؟ چرا از هم نمیکشن بیرون؟؟ چرا دانشجوها فک میکنن استاد اگه بهشون میگه یه فصل رو بخونین استاد پررو شده حالیش نیست و... چرا بچه ها انقد بد دهن شدن؟؟ چرا ما متعجبیم از اینکه وضع مملکتمون اینجوریه؟؟ چرا نمیخوایم قبول کنیم ۳/۴ بد بختیای این مملکت دلیلش ملتن نه حکومت؟؟ 




خیلی وقت بود آپ نکرده بودم هنوزم کلی چیز هست تو  دلم که سنگینی میکنه ولی حسش نی بیشتر از این! 



بهم میریزی نظام دنیا را..



از تو که دور می شوم زمین هم نای چرخیدن ندارد!

 لعنتی یک ماه طول میدهد یک هفته دور خودش چرخیدن را!