امواج بتنی

گاهی انقدر آروم که میتونی کنارش بشینی و گاهی انقدر سهمگین که باید نهایت فاصله رو حفظ کنی ...

امواج بتنی

گاهی انقدر آروم که میتونی کنارش بشینی و گاهی انقدر سهمگین که باید نهایت فاصله رو حفظ کنی ...

در جریان باشید فقط

یکی از بزرکترین فانتزیام بعد از اینکه با تام تو یه ساختمون باشیم,  اینه که با داداشم 2تایی بریم ایران کردی همه جاهای تاریخی ادبی هنری رو بکردیم


حالا نه که جهان کردی دوست نداشته باشما سعی کردم در یه حد معقولی فانتزی بدم




انحرافی:

ک یه سرکش روش رو ندارما شما عاقل باشید درست بخونید

عید خر استp:<

درصورتی این مساله صدق نمیکند که هرکس هرکار که دوست دارد بکند ولا غیر!


خب من اینجا دق میکنم 5روزه  که:(




انحرافی:

حقیقتا سخت با موبایل آپ کردن منت سرتون میزارم به شدت

کیست که مرا یاری دهد؟؟

یکی از دلایلی که قبل از سالِ کنکور هیچوقت نمیذاشتم اطاقم بهم بریزه این بود که از جمع کردن اطاق متنفرم 


حالا کیست که مرا در امر خطیر اطاق جمع کردن یاری دهد؟؟ 

هم اکنون نیازمندِ یاری سبزتان هستیم



انحرافی:

لعنتی یه سال و چندتا آدم چقدر میتونن شخصیت یه نفرو تخریب کنن که 2سال بهد هم هنوز نشه درستش کرد؟؟ 

از سالِ کنکورم متنفرم

برای بتنی کوچکم(5)

کوچکِ دلبندم خدا را دوست بدار,اما اول بشناسش. خدا آنی نیست که برای تو تعریف میکنند آنی نیست که میگویند, او کسیست که خودت باید بشناسیش. به دنبالِ شناختنش باش, بگذار بزرگتری دغدغه ی زندگیت باشد, بگذار تمامِ ذهن و روحت را اشغال کند, ولی بشناسش. نگذار چیزی که می پرستی تعاریف دیگران باشد, اگر اینطور باشد کمی که بزرگتر شوی منکرِ همه چیز میشوی, انقدر از آدماها دروغ میشنوی که آخر از خود میپرسی "کجاست نشانه ای که نشان دهد وجودِ خدا را راست گفتند؟؟"


حالا که او را شناختی همان طور که شناختی قبول کن, ایمان بیاور, به گفته هایش عمل کن. به گفته های معبودت نه گفته های دیگران. اگر به او ایمان آوردی تمام آنچه که گفته را عمل کن و یادت باشد تنها زمانی میتوانی به او ایمان بیاوری و از او اطاعت کنی که عاشقانه دوستش بداری. 


بتنی کوچکم یادت باشد غیرت خدایی که تو به بزرگترین بودنش ایمان داری, نمیتواند قبول کند که تو در امن و اسایش باشی و نگرانِ چیزهایی باشی که فقط وفقط در دست اوست. نمیتواند قبول کند ایمان نصفه و نیمه ای را که میگوید "من میدانم تو بزرگی ولی میترسم ..." میدانی بتنی بهش برخواهد خورد و آنوقت کاری خواهد کرد که بفهمی معنای نگرانی واقعی را. کاری خواهد کرد که تو بفهمی معنای زندگی کردن هر لحظه با ترس را. و آخرش خودش همه چیز را درست میکند و آسان میکند اما تو یادت نمیرود ترس واقعی چه بود. 


او مهربان است ولی مغرور است غرورش را لکه دار نکن:)

نیازمندیم!!!

یه وبلاگ یه خواننده ی رهگذر میخواد یکی که ندونی کیه و چی کارس یکی که ندونه کی هستی و چی کاره ای فقط گاهی بیاد آپهاتو بخونه و واست نظر بذاره و توام نظرشو جواب بدی یکی که نه به خاططرِ اینکه دوستته نه به خاطرِ اینکه میخواد بفهمه ناراحتی یا خوشحال فقط به خاطرِ اینکه نوشته ها تو دوس داره فقط به خاطرِ اینکه میخواد بشناسدت یا حتی از طرزِ فکرت لذت میبره بیاد و وبتو بخونه 


قدر خواننده های غریبتونو بدونید:)



پ.ن:خیلی چیزا میاد تو ذهنم که دلم میخواد آپ کنم ولی از اونجایی که خواننده های وبلاگم 2-3تا آدم مشخصن که تقریبا" هرروز باهاشون حرف میزنم اونایی که میاد تو ذهنمو بهشون میگم دیگه حس آپ نمیاد :)