امواج بتنی

گاهی انقدر آروم که میتونی کنارش بشینی و گاهی انقدر سهمگین که باید نهایت فاصله رو حفظ کنی ...

امواج بتنی

گاهی انقدر آروم که میتونی کنارش بشینی و گاهی انقدر سهمگین که باید نهایت فاصله رو حفظ کنی ...

امتحانش کنید:)

طبق معمول داشتم تو اف.بی چرخ میزدم دیدمش 







خیلی وقته اینجوری زندگی میکنم شمام امتحانش کنید برخلافِ تصورتون همه چی راحت تر تو روابطتون جلو میره هم واسه شما هم واسه طرفتون:)

تو برام بهترینی:)

فرقی نداره 

بلند بلند به کوچکترین حرفِ من بخندی 

یا باهام شوخی کنی و بخندونیم 

یا با گریه بهم زنگ بزنی 

یا تا سرحدِ مرگ عصبانی باشی 

یا خیلی عادی زنگ زده باشی حرف بزنیم



وقتی باهات حرف میزنم 

یا نه اصا"

وقتی صداتو میشنوم وقتی میبینم هستی 


بهم آرامش میدی دلمو قرص میکنی نگرانیامو میپرونی 

کاری که هیچکس نمیتونه بکنه :)


یه وقتایی...

یه دستایی رو میبینی که اصا" به صاحبشون نمیان 

یه دستخطایی رو میبینی که اصا" به دستایِ نویسندشون نمیان 

یه جمله هایی  رو میبینی که اصا" به دستخطی که باهاشون نوشته شدن نمیان 

یه معنی عمیقی رو میفهمی که اصا" به ابعاد جمله نمیاد 


قضاوت نکنین از روی هیچی همین:)



منو بابا بتنی:))

بابا بتنی سر میز شام:


حدِ اقل این موهارو چرخ کنید بریزید تو غذا زیرِ دندون در میاد خوشم نمیاد خیلی!



همچین بابایی دارم بنده



سیلور استاین (با تصرف:دی)

اگه یه شب به عالمه لباس رو تختتون بود که باید قبل از خواب جمع میکردید 

(وای چه کارِ بی مزه و مزخرفی)

اگه یه روزی یه عالمه لباس رو تختتون بود که باید قبل از خواب جمع میکردید

(به جای اینکه کتاب بخونید یا چت کنید)

اگه یه روزی یه عالمه لباس رو تختتون بود که باید قبل از خواب جمع میکردید

فقط کافیه نصفشونو بندازید تو سبد لباس چرکها


البته بازم مجبورید یه وقتی اونارو جمع کنید ولی خب به طورِ موقت کارتون را میفته :دی