واده محترمه:پاشو پازلتو درس کن تموم شه دیگه نمیتونم جارو بکشم
بنده:چشم
چند ثانیه بعد سرِ پازل
والده محترمه:باز که شستی اینجا پاشو اتاق و جمع کن!
بنده: :|
گفتم شبِ آخری و شبِ یلدایی وبلاگم بی نصیب نمونه دیگه
مدیونید فک کنید من از فردا میترسمااا
چکسی فکر میکرد روزی از دهانِ من دراید اَه باز هم باران؟؟؟ ولی گفتم تو که نبودی گفتم وقتی نبودی باران که می آمد انگار زار میزد انگار نوحه خوانی بود که میخواند و گریه میکرد تا دردِ مرا تازه کند و مرا به گریه بیندازد
اما امروز تو که زنگ زدی و از امتحانم زدم بیرون که امدم باران میآمد صدایت را که شنیدم یکهو زبانِ باران عوض شد مثلِ خواننده ای که میخواند و از عظمت دیدار اشک شوق میریزد یکهو هوای سرد گزنده ی این چند روزه انگار تمامِ وجودِ داغم را خنک کرد انگار صدایت باز کرد منگنه ای را که 11روز 12 ساعت بود قلبم را میفشرد باز کرد یکدفعه قلبم آرام شد و نفس کشیدن آسان یکدفعه مه لعنتی چندروز پیش انقدر زیبا شد که تا صدف از جاسه بیاید ایستادم و زل زدم بهش
همیشه باش دیگه هیچوقت انقدر دور نشو دیگه هیچوقت انقدر نگرانم نکن تمامِ توانمو ایم چندروزِ مصرف کردم دیگه حتی طاقتِ دیر جواب دادن اس ام اس هم ندارم حالا دیگه همه میدونن همه ی کسایی که میشناسنم میدونن که تو چقد عزیزی
انحرافی:
سینا حرفامو پس میگیرم من امروز خوش بخترین آدم رو زمین شدم اونم یه دفعه همه ی دلایلِ داغون بودنم با همین بارون ِ قشنگه امشب شسته شد :)
تنها جاییه که هیچ اثری از تکنولوژی توش نیست و حتی یه پی سی ه ساده رو میزِ منشیش نیست و هنوز ما باید شماره پرونده حفظ باشیم و منشی تو کمد درندشتش دنبالِ پروندمون بگرده نهایتِ تکنولوژیشم تلفن بیسیمِ
دستگاهاشم مالِ مین اوشیوزِ قدیمِ (خیلی قدیمیه) هروقتم بش میگم دکتر این همه پول میگیری عوض کن اینارو با همون صدا و لحنش که خیلی زحمت و تمرکز می خواد بفهمی چی میگه,میگه:"تو چه می فهمی بچه؟؟ اینا آمریکایی اصلِ الان تو خوده آمریکام لنگش نیست!"
پ.ن:ولی تنها دکتریه که بم گفت نمی خواد دندون بکشی درستش میکنم!