گاهی انقدر آروم که میتونی کنارش بشینی و گاهی انقدر سهمگین که باید نهایت فاصله رو حفظ کنی ...
درباره من
سعی نکنید بشناسیدم من خودمم هنوز خودمو نمیشناسم
انقدر ضد و نقیضم که خودمم گاهی تعجب میکنم فقط یه چیزیو میدونم
مثل فراری نیستم که با همه بسازم ازت خوشم نیاد خیلی غیر مودبانه دک میشی
مثل صدف نیستم که هر حالی داشته باشم تحملت کنم حوصله نداشته باشم نباید پا پیچ شی وگرنه تبعاتش پای خود
مثل سینا نیستم که رفاقت واسم اول باشه اول خودم مهمم پس توقع بی جا نداشته باش
چیزایی که اینجا مینویسم شاید واسه خیلیا بچه بازی باشه واسه خیلیا بی ادبی باشه واسه خیلیا ثقیل باشه ولی هر مشکلی باشه یادت باشه من هرگز واست دعوتنامه نفرستادم
ادامه...
یه روز وقتی میخوام از مترو پیاده شم یه تبر میگیرم دستم سر همه اونایی رو که عینه زامبی وا میستن جلو در مترو قبلِ پیاده شدن مردم یورش میارن تو رو دونه دونه میزنم :|
آدم بتنی!
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 ساعت 03:11 ب.ظ
مدیونی بدون من این لذت عظیم و استفاده کنی...
فعل لذت چیه؟ استفاده؟
نخیر بردن