بلاخره خوب میشم میشم همون بتنی قبلیه بعد اون روز میرم تو خیابون هی میخندم هی میزنم رو شونه ی اونایی که تو پیاده رووان سرشون پایینه هندزفری دارن داغونن یه چیزی بهشون میگم میخندونمشون و نفرِ بعد ...
خوب میشم دوباره همونی میشم که بودم همونی که اخوان میگفت میبینمش انرژی میگیرم
دوباره دورم پرِ آدم میشه دوباره همه چی خوب میشه دوباره میرسه یه روزی که من تمامِ وجودم داد نزنه من نگرانم حتی خنده های عصبیم و لبخندای زورکیم :)