وقتی طرف با 220 کیلو وزن از پشت میاد و میخواد تنه بزنه به آقایی که جلوش داره تو اون شلوغی و هرکی به هرکی بودن مترو آروم آروم را میره بعد یهو عصاشو میبینه و میفهمه نابیناست تصمیمشو عوض میکنه و به جای تنه دستشو میگیره و تا بالای پله برقی کمکش میکنه امیدوار میشم که هنوزم آدمیت هست:)
چقدر خوبه آدم این چیزا رو ببینه. :)
انقده خوفه تام جان انقده خوفه :)
امروزم یه آقای فروشنده یه کار خیلی قشنگی کرد که اگه مطمئن بودم زن نداره میپریدم شونه هاشو میمالیدم!!!
!!! حالا زنم داشته باشه ممنون میشه اگه این کارو بکنیاااا زیاد خودتو معذب نکن:|
آخه تنها بودیم تو مغازه از شونه شروع شدن همانا و معلوم نبود به کجا ختم شدن همان!