فروشندگان بسیار غیر محترمی که همانند برج زهره مار میشینید تو مغازتون شبیه عمر بن سعد ( که البته بنده نمیدونم چه شکلیِ دقیقا ولی گویا شکلِ خوبی نبوده) همین کارارو میکنید که بنده یه شالِ 8تومنی حتی ازتون نمیگیرم بعد میرم ازون آقا خوش اخلاقِ شالِ 20 تومنی میگیرم دیگه
ولی خدایی جدی وقتی از خونه میرم بیرون یه راننده تاکسی خوش اخلاق به تورم میخوره یا از اون راننده بی آر تی ها که میزارن اون جلو بشینیم یا یه مغازه دار خوش اخلاق(توجه داشته باشید که خوش اخلاقی با لاس زدن و لوس بودن فرق داره)اصا" روحم تا آخرِ شب شادِ جانِ شما
انحرافی(برای تو که خاصی):
عاشقانه های خواجه امیری و گوش کن تو دونه دونه شعراش احساس میکنم روزبه بمانی منو دیده و نوشته ولی خوشبختی شو بیشتر گوش کن چند بار گوش بده انگار داری حرفِ دلِ منو گوش میدی:)
میدونی اون موقع که باهات دوس بودم تا امروز همه جا با صراحت گفتم تو تنها پسری بودی که به عنوان دوس پسر قبولت داشتم چون میدونستم تو دختر درونِ منو چقد واضح و شفاف میبینی
امروز که خیلی صادقانه تا دیدیم گقتی جووون چه جیگری شدی! یا اون روز که sms دادی هنو بعد یه سال دلت پره! یا اون قبلنا که میگفتی چه حالی میده آدم با یه دخترِ غلدر سکس داشته باشه! همیشه میدونستم تو فرق داری و منو یه جورِ فرق دار میبینی نه اون بتنیِ خشن و پسری که همه بچه های مدرسه عاشقش بودن و مهدی بهش میگف نیمچه پسر و دوس پسر نیلوفر بود:)
نمیدونم کجای ذهنت قایم کرده بودی این همه چیزی که ازم یادت بود ولی خیلی خوب بود خیلی باهات حال کردم باورم نمیشد هنوز حتی رنگِ دوچرخم یادت باشه یا شاره ی موبایلِ بابام که اولین sms عمرمو باهاش به تو دادم :)
پسرِ عجیبی هستی سامان از همون 10 سال پیش بهت گفتم نمیفهمم عمیقی یا سطحی نمیفهمم کثیفی یا محجوب خیلی راحت حرف سکس میزنی ازم یه چیزایی می خوای که تصور کنم ولی همیشه پیشونیمو بوسیدی همیشه فکرمو بدجوری درگیر میکنی پسر این افتخارِ کمی نیست باور کن:دی
همین که 2تایی رو تاب بشینیم واسه یه ساعتم شده مشکلاتِ تـ...یِ این چند وقترو بذاریم کنارو دوباره دوست باشیم
همین که از دانشگاه با من بیای و بعد بری یه نفردیگرو غافلگیر کنی
همین که خانمِ نظری بیاره تو مترو و بگن امروز که 5شنبه نیست و بگه امروز تولدش بود
همین که بچهه تو مترو بهم بگه کفشت عین کفشای داداشمه
همین که آقای تعمیر کارِ اسانسور مترو انقدر خوش اخلاق باشه
همین که پیرمردِ با 102 کیلو وزن با شوخی و خنده بگه من که 20 کیلو بیشتر نیستم
همین که حمیده انقدر با مزه رانندگی میکنه
همین که یه بارم من به جای اون برسونمت دم در خونه
همین که واست خوداریو بگیرم که دوس داری
همین که بتونم با خنده وشوخی طرفِ رقیبمو بگیرم جلوت
همین که نگران امتحانِ استاتیک فردا نباشم با اینکه هیچی نخوندم
همینا زندگیمو قشنگ میکنه:)
هیچوقت به خاطرِ آدم ها نشکن
آدمها نمیبینند که تو خود را برای آنها میشکنی برای بیرون آوردن قلبِ گرم و زنده ات از بین تمامِ بتن های سرد و خشن تا تنها نشان آدمیتت را به آنها بدهی
آدمها تنها جسم شکسته شده ی تورا میبینند و آدم بتنی های شکسته جذابیتی ندارند برایشان قلبت را هم خودشان میشکنند آنوقت تو میمانی و تنهایی
تویی که دیگر "آدم بتنی" نه "بتنی" هستی چون دیگر به جای قلبت که به تو آدم بودن میداد تنها حفره ای سیاه باقی مانده
و تنهایی که تا ابد در آن خواهی ماند چرا که دیگر قلبی نداری تا با آن دوست بداری :)
هیچوقت برای آدمها نشکن حتی عاشقترین آنها روزی از تو خسته خواهد شد و جذابتر از تو را خواهد یافت
عاشق نشو چون عشق همه چیزت را از تو خواهد گرفت حتی خودت را و تو دیگر هیچ چیز نیستی :)
دیدِ اینجانب نسبت به این قضیه ی نمیدونم چندمِ دسامبر 2012 اینجوریاس که شوما یه یوزرِ کامپیوترو در نظر بگیر اصا" ته حرفه ای داره کار میکنه با سیستم بعد یهو سیستم ویروسی میشه خودش واس خودش هرکاری میخواد میکنه دیگه یارو چاره ای نداره جز ری استارت بعدم انهدام ویروس:|
حالا شوما فک کن خدا اون یوزره بعد آدما اون ویروسه زمینم سیستم به دیدِ من میرسی اونوقت
پ.ن: اصا خودمم نمیدونم به این قضیه اعتقاد دارم یا نه :|