میدونی اون موقع که باهات دوس بودم تا امروز همه جا با صراحت گفتم تو تنها پسری بودی که به عنوان دوس پسر قبولت داشتم چون میدونستم تو دختر درونِ منو چقد واضح و شفاف میبینی
امروز که خیلی صادقانه تا دیدیم گقتی جووون چه جیگری شدی! یا اون روز که sms دادی هنو بعد یه سال دلت پره! یا اون قبلنا که میگفتی چه حالی میده آدم با یه دخترِ غلدر سکس داشته باشه! همیشه میدونستم تو فرق داری و منو یه جورِ فرق دار میبینی نه اون بتنیِ خشن و پسری که همه بچه های مدرسه عاشقش بودن و مهدی بهش میگف نیمچه پسر و دوس پسر نیلوفر بود:)
نمیدونم کجای ذهنت قایم کرده بودی این همه چیزی که ازم یادت بود ولی خیلی خوب بود خیلی باهات حال کردم باورم نمیشد هنوز حتی رنگِ دوچرخم یادت باشه یا شاره ی موبایلِ بابام که اولین sms عمرمو باهاش به تو دادم :)
پسرِ عجیبی هستی سامان از همون 10 سال پیش بهت گفتم نمیفهمم عمیقی یا سطحی نمیفهمم کثیفی یا محجوب خیلی راحت حرف سکس میزنی ازم یه چیزایی می خوای که تصور کنم ولی همیشه پیشونیمو بوسیدی همیشه فکرمو بدجوری درگیر میکنی پسر این افتخارِ کمی نیست باور کن:دی
"آدم یه وقتایی جلو یه سریا نمیتونه اون آدم بده ای باشه که همیشه سعی میکرد جلو همه باشه وتنها دلیلش عشقه"
حدودای سال پیش خودت بهم گفتی عینه عینشو یادت هست که؟فکرتو زیاد مشغول نکن
سامان!!!!؟
میدونی ، از این شازدهتون خوشم اومد!
ضمناً ، قلدر اینطوری نوشته میشه!
هرطوری بخوام مینویسم به توام مربوط نیست
من خودم حسمو به این شازده نمیدونم قبلن که دندونش شکسته بود میدونستمااا الان که اونو درس کرده دیگه نمیدونم:|
واقیتش ذهن منم درگیر شده که ادرس وبتو از کجا اورده...
آه که عشق این روزگار به یک دندان ِ شکسته بند است!
:))) خیلی بامزه بود اونجوری خب